در آیه‌یِ ۲۴ از سوره‌یِ النساء، قرآن تجاوز جنسی و زنا با دسته‌ای خاصّ از زنانِ شوهردار را برای مسلمانان مجاز شمرده است:

از میان زنان، آنان که شوهردار هستند [بر شما حرام شده‌اند]، مگر کسی از آنان که دستِ-راست‌ِتان مالک شده است. (وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ)

بیان این آیه کاملاً واضح و شفاف است. عبارتِ «إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ» (= ”مگر آن‌چه دستِ-راست‌ِتان مالک شده است“)، با توجه به ماقبل خودش، یعنی عبارتِ «وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء» (= ”… و زنانِ شوهردار“)، به‌روشنی این معنا را می‌رساند که یک مردِ مسلمان شرعاً مجاز است زنانِ شوهرداری‌ را تصاحب نموده، و با آن‌ها رابطه‌یِ جنسی برقرار نماید. این‌که یک ”مؤمن“ تحتِ چه شرایطی می‌تواند زنِ شوهرداری را به تملک خود درآورد، در خودِ متن آیه توضیح داده نشده است. با این وجود، به‌وضوح بعید است که اشاره‌یِ این آیه به زنانِ شوهردارِ مسلمان باشد. طبیعتاً، اشاره‌یِ این آیه به زنانِ شوهرداری است که از میان جماعت‌های کفّار به چنگ مسلمانان می‌افتند؛ به‌طور مشخّص، از میانِ کافرانی که با حکومتِ اسلام عقدِ ذمّه نبسته‌اند و/یا دست از مخالفت با اسلام برنمی‌دارند. [1] در واقع، برطبق این آیه، در شرع اسلام، همان‌طور که حجت‌السلام قرائتی به‌درستی بیان داشته است، «اسارت براى زنان كافر، به منزله‏ى طلاق آنان از شوهران[شان] است.» (رک. تفسیر نور، ذیل این آیه)

می‌دانیم که مردان مسلمان، برپایه‌یِ شرع اسلام، این اجازه را دارند تا — علاوه بر زنانی که با آنان شرعاً ازدواج نموده‌اند — زنانِ دیگری را نیز (به‌عنوان برده) مالک شده و آن‌ها را موردِ استفاده‌یِ جنسی قرار دهند. قرآن، این بردگانِ جنسی (sex-slaves) را ”ملک یمین“ـِ مؤمنان خوانده است (مثلاً، رک. آیاتِ ۵-۶ از سوره‌ی المؤمنون). [2] بر مبنای آیه‌یِ ۲۴ از سوره‌یِ النساء نیز، مؤمنان می‌توانند زنانِ شوهرداری را خریداری نموده یا به غنیمت بگیرند، و با آن‌ها — تحتِ عنوانِ ”ملک یمین“ خود — آمیزش جنسی کنند. توجّه شود که برطبق بیان روشن این آیه، چنین زن شوهرداری بخشی از دارایی‌های مؤمنی که او را مالک شده به‌شمار می‌آید. طبیعتاً، این مؤمن شرعاً مجاز است تا او را –حتّی در صورتی که شوهرش هنوز زنده باشد (مثلاً در اسارت سپاه اسلام، یا در میان قوم خودش، باشد)– وسیله‌ای برای ارضاء نیازهای جنسی خویش قرار دهد. (چراکه در غیراین‌صورت، استثنا شدن این زنان از میانِ «الْمُحْصَنَات مِنَ النِّسَاء» در این آیه دیگر معنایِ معقول نمی‌یابد.) [3]

شأنِ نزولی که برای این آیه روایت شده است نیز، مؤیّد همین معناست. در ورژن خلاصه‌شده‌یِتفسیر ابن‌کثیر (که توسط جمعی از متخصصان اسلامی تهیه شده و تمام روایات و گزارشات ضعیف یا اسرائیلیات، به تشخیص آنان، از متن حذف شده‌اند)، در این رابطه چنین آمده است:

امام أحمد نقل نموده است که أبو سعيد الخدري روایت نموده است: «ما تعدادی از زنانِ منطقه‌یِ أوطاس را که شوهردار بودند، اسیر نموده بودیم. ما از همخوابگی با آنان کراهت داشتیم، چون‌که آنان شوهردار بودند. پس مسأله را به پیش رسول الله بردیم و این آیه نازل شد.» [4]و[5]

(البته، در سنن ابوداود این‌طور روایت شده است که اصحاب پیامبر از سکس با زنان ”در حضور شوهران‌ِشان“ شرم داشتند. [6])

از شأن نزولی که در این منبع بسیار معتبر تفسیر روایت شده، روشن است که این آیه به‌اصطلاح نازل شده تا این حق را به مسلمانان بدهد که حتّی به زنان شوهردار دشمن نیز دست‌درازی کنند. کلاً، این‌که دست‌درازی به یک زنِ شوهردار عملی اساساً غیرانسانی و پلید می‌باشد، بایستی برایِ هر مردمی که اندکْ شناختی از اصول اخلاقی دارند، چون امری بدیهی باشد. بنابراین، هیچ بعید نیست که حتّی در میان یاران وفادار پیامبر مسلمانان نیز، افرادی یافت می‌شدند که از ارتکاب چنین عملی روی‌گردان باشند. آورنده‌یِ این آیه به‌روشنی در صدد آن بوده تا با شرعی جلوه دادن چنین اعمالی، عذابِ وجدانِ مسلمانانی را که آن‌ها را اعمالی نادرست و غیراخلاقی می‌دانند، برطرف سازد. [7]

طبیعتاً، از زنی که شوهرش، پدرش یا برادرش در حال جنگ با سپاهی باشند (یا توسط آن سپاه به قتل رسیده یا اسیر شده باشند)، بسیار بعید است که راضی به هم‌خوابگی با مردان آن سپاه باشد. واضح است که تصاحب کردن چنین زنی که در واقع یک انسان بی‌دفاع است و تعرض جنسی کردن به او، علاوه بر این‌که از مصادیق بارز بی‌عفتی و زناکاری است، یکی از پلیدترین جنایاتی است که بتوان مرتکب شد. همان‌طور که در این نوشتار نشان دادیم، این دقیقاً همان کاری است که قرآن اجازه‌یِ انجام آن را به مسلمانان بخشیده است. طبیعتاً، پس از صدور این جواز، افرادی از سپاهیان اسلام این کار را با آسودگی انجام می‌داده‌اند.

—————————————————–

پی نوشت:

[1] در شرع اسلام، کافر به کسی اطلاق می‌شود که حاضر به پذیرش اسلام، یا تسلیم در مقابل حاکمیت آن، نباشد. در شرع اسلام، کافر خونش مباح است، مگر این‌که موفق شود با حکومت اسلام عقد ذمه ببندد. برطبق احکام قرآن، حکومت اسلامی موظف است تا با جنگ‌افروزی و قتال، قلمرو اسلام را گسترش دهد و کافران را با زور شمشیر به اسلام آوردن یا تسلیم و ذلیلِ حکومت اسلام شدن، وادار سازد. برای توضیحاتِ بیشتر، این نوشتار را توصیه می‌کنیم: آیا در شرع اسلام جنگِ مذهبی تهاجمی نفی شده است؟

[2] در آیاتِ ۵-۶ از سوره‌ی المؤمنون چنین آمده است: «مردانی كه از برقرار نمودنِ رابطه جنسی اجتناب می‌کنند [در متن اصلی: «کسانی که براى فرج‌هاى خود نگه‌دارندگان هستند»]، مگر با همسرانِ خود، يا با آن‌چه دستِ-راست‌ِشان مالک شده است…» منظور از «آن‌چه دستِ-راست‌ِشان مالک شده است» (مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ) بردگانِ دختر یا زنی است که در تملک مردان مسلمان هستند. به این بردگان «کنیز» می‌گویند. پس، برطبق بیان این آیه، در شرع اسلام، کنیزان ”بردگانِ جنسی“ مردان مسلمان نیز می‌توانند باشند.

ابوالعلا مودودی، یکی از بهترین مفسّران معاصر قرآن، در تفسیرش ذیل این آیه، چنین می‌نویسد: «برقرار کردن رابطه‌یِ جنسی تنها با دو دسته از زنان مجاز شمرده شده است: (الف) همسران؛ (ب) زنانی که شرعاً/قانوناً جزء دارایی‌های مرد هستند که یعنی، کنیزان. پس، این آیه به‌وضوح این قانون را وضع نموده است که مرد، علاوه بر همسرانش، مجاز است تا با کنیزش نیز سکس داشته باشد. این مجاز بودن برپایه‌ی ازدواج نیست، بلکه برپایه‌ی ”تملک“ است. اگر پایه ازدواج بود، زنانِ برده نیز [در این آیه] در زمره‌ی همسران به‌شمار می‌آمدند و هیچ نیازی به نام بردن از آن‌ها به‌صورت جداگانه نبود.» [*]

در آیه‌یِ ۳۳ از سوره‌یِ النور نیز، مطلب جالبی بیان شده است: «وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» –که ترجمه‌یِ دقیق آن چنین است: ”كنيزانتان را اگر عزم پاک‌دامنى دارند، به روسپی‌گری [= سکس با دیگران] وادار نكنيد تا متاع ناپایدارِ زندگی‌یِ دنیوی را بجویید. امّا، هر كس که آن‌ها را به این کار وادار كند، [بداند که] الله -بعد از این إكراهِ آن‌ها- غفور و رحیم می‌باشد.“

علی دشتی، در کتابِ ۲۳ سال (در بخش «قرآن از حيث لفظ»)، ذیل این آیه به نکته‌یِ جالبی اشاره نموده است: «واضح است كه قصد از جمله‌یِ ”فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ“ اين است كه خداوند بر كنيز و برده‌ای كه به امر مولای خود تن به زنا داده است، می‌بخشاید. ولی، ظاهر چنين است كه خداوند نسبت به مرتكبان اين عمل غفور و رحيم است. پس، [این] عبارت نارسا و به مقصود شريف پيغمبر وافی نيست.» آن‌چه از ظاهر این آیه برمی‌آید بایستی دقیقاً همانی باشد که علی دشتی اظهار داشت است. زیرا، مخاطب این آیه صاحبان این کنیزان هستند و طبیعتاً ”رحمت و مهربانی‌یِ الله“ چیزی است که برای یادآوری‌یِ آنان مطرح شده است. امّا، این حسن‌نیّتی که دشتی نسبت به پیامبر مسلمانان ابراز داشته پایه‌ی مستحکمی ندارد و هیچ بعید نیست که مقصودِ واقعی‌یِ آیه همان‌چه باشد که از ظاهر آن برمی‌آید؛ یعنی این‌که ”الله نسبت به کسانی که از راه وادار کردنِ زنان به سکس با مردان پول درمی‌آورند، غفور و رحیم می‌باشد.“

[3] اگر این حکم قرآنی را با آن‌چه در تورات در این‌باره آمده، قیاس کنیم، به نتایج جالبی می‌رسیم. در تورات در این رابطه چنین آمده است:

زمانی که به جنگ می‌روید و خداوندْ خدایتان دشمنانِ شما را به‌دست‌ شما تسلیم می‌کند و شما آن‌ها را به اسارت خود درمی‌آورید، چنان‌چه در میان اسیران، دختر زیبایی را ببینید و عاشق او بشوید، می‌توانید او را به زنی بگیرید. او را به خانه‌یِ خود بیاورید و بگذارید موهای سرش را کوتاه کند، ناخن‌هایش را بگیرد و لباس‌هایش را که هنگام اسیر شدن پوشیده بود، عوض کند. سپس، یک ماه تمام در خانه‌یِ شما در عزای پدر و مادرش بنشیند. بعد از آن، می‌توانید او را به زنی اختیار کنید. بعد، اگر از او راضی نبودید، نباید او را بفروشید یا مثل برده با او رفتار کنید، زیرا او را به زنی گرفته‌اید؛ پس، بگذارید، هرجا می‌خواهد برود.(تثنیه ۲۱ : ۱۰-۱۴) (ترجمه‌یِ تفسیری)


صدور جواز زنا و تجاوز جنسی به زنان شوهردار در قرآن